کد مطلب:130005 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:125

وضعیت مردم مدینه پس از آگاهی مردم بر شهادت امام
سید بن طاووس از بشیر بن حذلم نقل می كند كه گفت: «شنیدم كه كنیزكی برای امام حسین (ع) نوحه سرایی می كرد می گفت:

پیك مرگ خبر مصیبت آقایم را داد؛

چه دردناك بود.

ای دیدگان من! در ریختن اشك بخشنده باشید؛

و پس از اشك هایتان دوباره اشك بریزید؛

بر آن كسی كه مصیبتش عرش جلیل را تكان داد؛

و به مجد دین ضربه وارد آمد؛

و بر پسر پیغمبر خدا و پسر وصی او؛

هر چند كه منزل او از ما بسیار دور است.

سپس گفت: ای پیك مرگ! اندوه ما را در ماتم ابا عبدالله تازه كردی و زخم هایی را كه هنوز بهبود نیافته بود خراشیدی. خدایت رحمت كند، تو كیستی؟ گفتم: من بشیر بن حذلم هستم و مولایم علی بن الحسین (ع) كه اینك همراه خانواده ابا عبدالله در فلان جا فرود آمده، مرا فرستاده است. [1] .

نیز سید ابن طاووس از بشیر نقل می كند كه گفت: با شنیدن این خبر همه ی بانوان محجبه ی مدینه، با روی باز از خانه ها بیرون آمدند و در حالی كه سیلی به صورت می زدند، فریاد آه و واویلا سر می دادند. من هیچ روزی این اندازه زن و مرد را گریان ندیده بودم و هیچ روزی پس از وفات رسول خدا (ص) به تلخی آن روز نگذشت. [2] .


ابن نما گوید: «همه ی بانوان پرده نشین و محجبه ی مدینه بیرون آمدند؛ و گریه می كردند، سیلی به صورت می زدند و گونه هاشان را می خراشیدند. روزی تلخ تر از آن برای اهل مدینه كسی ندیده است». [3] .

در اخبار الزینبات از زبان حسن بن حسن آمده است: چون یزید ما را كه بیش از ده نفر بودیم، فرمان داد كه ما را به مدینه ببرند. ما... به آن شهر رسیدیم و حاكم آن روز مدینه عمرو بن سعید اشدق بود. سپس عبدالملك بن حارث سهمی آمد و خبر آمدن ما را به او داد؛ او فرمان داد كه در بازارهای شهر ندا دهند كه زین العابدین (ع) و عموزادگان و عمه هایش نزد شما آمده اند. آن گاه مرد و زن و كودك فریادزنان و گریه كنان بیرون آمدند. زنان بنی هاشم نیز با سر برهنه بیرون آمدند و فریاد واحسینا سر می دادند. ما سه روز و سه شب سوگواری كردیم و زنان بنی هاشم و مردم مدینه پیرامون ما جمع بودند». [4] .

ابن نما گوید: «مردم برای دیدار او (علی بن الحسین (ع)) بیرون آمدند و جایگاه ها و راهها پر از جمعیت شد». [5] .

سید ابن طاووس گوید: «بشیر بن حذلم گفت: مردم مرا به جای خودم رها كردند و با شتاب رفتند. من اسبم را هی زدم و چون به آنان رسیدم و دیدم كه جایگاه ها و راه ها پر از جمعیت است از اسبم فرود آمدم و مردم را پامال كردم تا به در خیمه نزدیك شدم». [6] .

این توصیف حاكی از ازدحام جمعیت در پیرامون امام (ع) است، به طوری كه بشیر ناچار شد برای رسیدن به نزدیك چادر مردم را پامال كند.


[1] الملهوف،ص 227.

[2] الملهوف، ص 226؛ تسلية المجالس، ج 2، ص 460؛ ينابيع المودة، ج 3، ص 93.

[3] مثيرالاحزان، ص 112.

[4] اخبار الزينبات، ص 113.

[5] مثيرالاحزان، همانجا.

[6] الملهوف، ص 228.